زندگینامه چند شاعر وهنرمند
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


حمید عسکری متولد 20 مهرماه 1357 است در شیراز به دنیا امده و بزرگ شده اصفهان است و در حال حاضر در تهران ، ولنجک زندگی میکند . دو خواهر و یک برادر دارد . تحصیلاتش ربطی به موسیقی ندارد او کارشناس مدیریت صنعتی است .مجرد است و هنوز فرد مورد علاقه اش را پیدا نکرده است معتقد است ازدواج باعث به ارامش رسیدن انسان ها می شود .

اوایل که البوم او به بازار امد خیلی ها به اسم شادمهر عقیلی فروختند درصورتی که او کسی نبود جز حمید عسکری . رنگ و جنس صدای حمید و شادمهر تا حدی به هم شباهت دارد و این شباهت به نفع او تمام شد . او می گوید : هیچ کس در توانایی های شادمهر شکی ندارد البته شباهت صدای من و شادمهر چیز طبیعی در عالم موسیقی است چرا که صداها در عین تفاوت ها شباهت های زیادی به هم دارند .

صدای سیاوش شمس را هرگز فراموش نمی کند و صدای محمد علیزاده رو خیلی دوست داره . غذای مورد علاقه حمید عسکری قیمه های مادرش است . او اصلا اهل اشپزی کردن نیست. وقتی غمگین است می خواند .صمیمی ترین دوست حمید عسکری میلاد ترابی است . یک زمانی عاشق بوده است .

 

با ترانه هایی که خودش گفته ارتباط بیشتری برقرار کرده است چون ترانه ها را با توجه به شرایط روحی خودش گفته است . از میان ترانه ها " ترانه بازم دلم گرفته چند روزی که رفتی رو خیلی دوست دارد . در صدایش غم خاصی وجود د

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,
 
در ساعت8:36 | نظر بدهيد |
 
بیگرافی علی عبدلمالکی

علی عبدالمالکی

علی عبدالمالکی در سال 1363 در تهران متولد شد.پدرش را در دوران کودکی از دست داد و تنها مونس و همدمش مادرش شد.نخستین فعالیت هایش با خواندن آهنگ هایی شاد و برای مراسم عروسی خواند که میتوان به آهنگ "تو فقط اشاره کن" اشاره کرد.این آهنگ چندی پیش در تمامی سایتهای موزیک قرار گرفت که باعث اعتراضاتی به علی عبدالمالکی شد.
پس از چندی با شرکت در کلاس های موسیقی با سازهای کیبورد و گیتار آشنا شد و به این سازها تسلط کامل پیدا کرد.آهنگ "بی تو دارم میمیرم" را نیز خودش تنهایی و با گیتاری که به دست داشت خواند.آهنگ "مکن ناز" هم کمی بعد خواند.
قبل از اینکه وارد دنیای خوانندگی شود فوتبالیست بود و در پست دروازه بان بازی میکرد.
در سال 80 با کامران (که بعدها کامران خود را دی جی کامران خواند) چند آهنگ با هم خواندند.آهنگ "الهی" و "عشقمو بپذیر" آهنگهایی بود که این دو با هم خواندند ولی در هیچ سایتی پخش نشد تا اینکه پس از مشهور شدن علی عبدالمالکی این 2 آهنگ توسط کامران در سایتهای موزیک پخش شد که باعث ضربه شدیدی به علی عبدالمالکی شد.چون خیلیها فکر میکردند این آهنگها را جدیدا علی عبدالمالکی خوانده است.
در سال 83 با سید سروش طباطبایی (دی جی سروش اس جی ترک) آشنا شد.ولی اون موقع علی به دنبال خوانندگی به صورت جدی نبود تا اینکه در سال 86 علی عبدالمالکی و دی جی سروش یک آهنگ به صورت تستی با هم ساختند و اسم آن را "نفرین" گذاشتند.پس از مدتها این آهنگ پخش شد که به دلیل کیفیت پایین و تستی بودن آن مورد انتقاد قرار گرفت.
در اسفند سال 86 علی عبدالمالکی گمنام و دی جی سروش (که قبل از این آلبوم کمتر کسی او را میشناخت) آلبومی به نام "خدانشناس" ساختند و وارد اینترنت کردند که این آلبوم هیاهویی به پا کرد.سبک جدید این آلبوم و استفاده از فضاهای کامپیوتری و سبک آهنگهای ترکی باعث استقبال بیش از حد از این آلبوم شد.تکستهای دی جی سروش در بین آهنگها نظر بسیاری از طرفداران موسیقی را به خودش جذب کرد.این آلبوم 8 ترکی با تنظیم دی جی سروش اس جی ترک و آهنگسازی و ترانه سرایی علی عبدالمالکی تا مدتها در هر ماشینی شنیده میشد.

علت اصلی موفقیت این آلبوم صدای عالی و سوزدار علی عبدالمالکی و تنظیم فوق استثنایی دی جی سروش بود که زوجی رویایی تشکیل دادند.پس از آن دی جی سروش و علی عبدالمالکی در چند آهنگ با هم فیت داشتند.
ولی این پایان کار نبود.در اردیبهشت سال 87 علی عبدالمالکی و دی جی سروش آلبوم دیگری با هم ساختند که 10 ترک داشت.در این آلبوم علی عبدالمالکی در یک آهنگ شبیه ساز آهنگ مهستی با ایمان ظهراب فیت داشت.2 آهنگ رمیکس مهستی نیز در این آلبوم (در سالی که تازه مهستی فوت کرده بود) باعث توجه بیشتر به این آلبوم شد.این آلبوم که "نامسلمون" نام داشت و به صورت غیر رسمی بود موسیقی ایران را لرزاند.تا جایی که علی عبدالمالکی بهترین خواننده غیر مجاز سال 87 موسیقی ایران شد.
علی عبدالمالکی پس از موفقیت این 2 آلبوم در سال 87 چندین تک آهنگ مثل "لباس عروست رخت عزاته" و "تا کی باید" پخش کرد که استقبال زیادی از آن شد ولی پس از این چند آهنگ بود که علی عبدالمالکی مدتها سکوت کرد و به دنبال مجوز کارهایش رفت.
تا به حال تک آهنگ های زیادی مثل "به پای حرفام"، "اشک نریز" و... به اسم علی عبدالمالکی پخش شده که هیچ کدام از این خواننده محبوب نیست!
علی عبدالماکی تا الآن مجرد هست و غذای مورد علاقه اش نیز قرمه سبزی هست.از میان خوانندگان به صدای معین علاقه خاصی دارد با اینکه خودش هم میدونه سبک این دو هیچ شباهتی به هم ندارد.
از اواسط سال 87 احتمال های زیادی در مورد آلبوم جدید علی عبدالمالکی در سایت های موزیک دیده شد و هر بار قول انتشار این آلبوم در ماه آینده دادن که با گذشت 1 ماه از سال 89 هنوز این اتفاق رخ نداده!!!
شایعات زیادی در مورد آلبومش هست که به هیچ وجه این اخبار درست نیست و فقط باید منتظر آلبوم بود.چون علی عبدالمالکی هیچ توضیحی در مورد آلبومش نداده است.
اما آنچه مسلم است حضور دو تنظیم کننده برجسته کشورمان به نام های دی جی سروش و الیاس شیرزاد میباشد.
علی عبدالمالکی هیچ سایتی متعلق به خودش ندارد و تمام سایت هایی که ادعای همکاری با علی عبدالمالکی دارند توسط طرفداران این خواننده محبوب ساخته شده است!
اما به زودی سایت رسمی علی عبدالمالکی توسط دوستان نزدیک علی افتتاح میشود تا به همه شایعات پایان بدهد.
اخباری مبنی بر جدایی علی و دی جی سروش نیز در بیشتر سایتها زده شده که این اخبار کذب محض است.
علی عبدالمالکی علاوه بر خوانندگی ترانه سرایی و آهنگسازی نیز برای خوانندگان دیگر انجام میدهد که میتوان به سوده،فرهاد نوری، پوریا عرفانی، محمد مالکی، یاسر رشادی و... اشاره کرد.
نزدیک 2 سال هست که به دنبال مجوز سومین آلبوم خود میباشد که هر بار با مخالفتهای وزارت ارشاد روبرو بوده است.ولی با توجه به مجوز دادن چند آلبوم اخیر و باز شدن فضای موسیقی، آلبوم علی عبدالمالکی نیز در آینده ای خیلی نزدیک به صورت رسمی پخش خواهد شد.
از کشور ترکیه خیلی خوشش میاد و دوست دارد حتما به این کشور سفر کند.از کشور آمریکا بر خلاف خیلیها بدش میاد!
به خاطر مجوز گرفتن و نخواندن آهنگ جدید پس از مدتها علی عبدالمالکی تصمیم گرفت آهنگ "فدات شم" را که چند سال پیش خوانده بود دوباره میکس کند و در اختیار علاقه مندانش بگذارد.در حالی که این آهنگ هنوز میکس و مستر نهایی نشده بود!
در آبان سال 88 نیز تک آهنگ "خدانگهدار" از آلبوم جدید علی عبدالمالکی لو رفت.این آهنگ به صورت ماکت بود و هنوز هیچ تنظیمی روی آن نشده بود ولی صدای عالی علی عبدالمالکی همه بار آهنگ رو به بار کشید.
در نیمه دوم سال 88 علی عبدالمالکی ماه های پرکاری داشت.آهنگسازی و ترانه سرایی برای چند خواننده و دادن 6 آهنگ جدید واقعا عبدالمالکی را پس از ماه ها دوری دوباره به رده اول موسیقی آورد.
علی عبدالمالکی تصمیم گرفت فضای کارش را عوض کند و خواندن در سبکهای دیگر را نیز تجربه کند.خواندن آهنگ شادی مثل "یعنی دوستم نداشتی" که بسیار مخالف و موافق داشت و همکاری با الیاس شیرزاد باعث شایعات فراوان جدایی او و دی جی سروش شد.در حالی که این دی جی سروش بود که به علی عبدالمالکی پیشنهاد کرده بود با تنظیم کننده های دیگر هم کار کند.

 

 

 

سبک غمگین نیز علی عبدالمالکی تجربه کرد.خواندن 2 آهنگ فوق عاشقانه و غمگین مانند "خدانگهدار" و "یه دل شکوندم" باعث محبوبیت بیش از پیش علی عبدالمالکی شد.
علی عبدالمالکی همچنین با تنظیم کننده های دیگر و به نامی همچون آرمیک(که دارای سبک جهانی میباشد)، الیاس شیرزاد، علی رهبری و بابک مافی کار کرد.شایعه هایی نیز در مورد همکاری او با سیروان خسروی نیز به گوش میرسد.
مهدی پوران نیز از خواننده هایی هست که سعی کرده در کارهایش تا حدودی از علی عبدالمالکی تقلید بکند.با اینکه صدای این دو قابل تشخیص هست.
آهنگ "دلم" او دارای ترانه ای فوق العاده بود که در ادامه آهنگ "دلکم" ساخته شده است که این آهنگ به مراتب بالاتر از آهنگ قبلی بود.تنظیم کننده این آهنگ علی رهبری بود.
معمولا اگه میخواد کاری بکند میگه "اگه حسودا بذارن"!
از کلیپ های خارجی خوشش میاد ولی با کلیپ های ایرانی اصلا حال نمیکند.
تا به حال هیچ کلیپی از کارهایش بیرون نداده است اگر کار تصویری داشته است یا در استودیو یا پارک خوانده است و آن هم با گیتا

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,
 
در ساعت8:35 | نظر بدهيد |
 
بیگرافی محمدعلیزاده

محمد علیزاده

محمد علیزاده متولد 23 دی ماه 1360 (در شب میلاد رسول اکرم حضرت محمد(ص)). در کرج به دنیا آمده ودر حال حاضر در تهران زندگی می کند و برای اولین بار در 4 سالگی خوانده است. تحصیلاتش ربطی به موسیقی ندارد، او مهندس کشاورزی است اما علاقه شدیدی به موسیقی دارد. محمد علیزاده سه سال پیاپی مقام اول قرائت قرآن را در سطح كشور بدست آورد...


 و مقام ها و عنوان های بسیاری در ضمینه ی قرائت قرآن در سطح کشور بدست آورده است.
 یک بار عاشق شده آن هم در 19 سالگی و به آن افتخار می کند!
 در دوران تحصیل از درس شیمی متنفر بوده ولی ادبیات و ریاضی را دوست داشته. بازی هنرمندانی چون فاطمه معتمد آریا و زنده یاد خسرو شکیبایی را دوست دارد و از تولیدات مسعود کیمیایی و مهران مدیری لذت می برد.
 علی دایی و کریستیانو رونالدو فوتبالیستهای محبوبش هستند.
 خداحافظ و جز تو را جزو محبوبترین ترانه هایش می داند. اگر جادوگر بود کاری میکرد که همه خوانندگان ایران با هم رفیق و مهربان باشند!
 لباس مارک دار محبوبش D&G است و از عطر BULGARI خوشش می آید.
 خواننده محبوبش اورس است و از کارهای ناصر عبدالهی انرژی میگیرد و با شنیدن آثار ناصریا به آرامش می رسد.

 محمد علیزاده تا کنون چندین بار در تلویزیون سراسری ایران اجرای زنده داشته است که آخرین اجرای زنده ی آن در ویژه برنامه ی تحویل سال 1390 شبکه ی 3 با اجرای فرزاد حسنی بود که محمد علیزاده به اجرای آثار خود پرداخت و مورد توجه بسیاری قرار گرفت...

 آلبوم جدید محمد علیزاده به نام " جز تو " بزودی از طریق شرکت ایران گام روانه بازار مجاز موسیفی خواهد شد...  ترانه این اولین باره رو به همه هوادارانش تقدیم می کند...

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,
 
در ساعت8:32 | نظر بدهيد |
 
بیگرافی مجیدخراطها

بیوگرافی مجید خراطها

استاد مجیدخراطها در ۷ مهر ۱۳۶۰ چشم به جهان گشود .

مجید خراطها فارغ التحصیل رشته هنر و افتخار حضور با گروه های سنتی و پاپ دارد.

خراطها سال های زیادی را با آموزش ساز طی کرد

مجيدخراطها از سال 84 پا به عرصه ي موسيقي نهاد .

اولين آلبوم حرفه اي ايشان آلبوم تنهاترين تنها با همکاري (مهدي ابراهيمي) به بازار ارائه شد.

سپس آلبوم دوم ايشان البوم زخم زبون با همکاري ( وحيد خراطها ) به بازار ارئه داده شد.

همچنين استاد مجيد خراطها با ارئه آلبوم و تک موزيک براي ديگر هنرمندان کار خود را ادامه داد.


از هنرمنداني که استاد خراطها آنها را در ارائه آلبوم و تک آهنگ همراهي کردند ميتوان:

۱- محمد امین رضاییان

۲-بهنام ربانی

۳-شهروز سهرابی و حمید اسجدی و ایمان احمد خانی

۴-یوسف خرسندی و حسن مقدسی

۵-سعید ربیعی و حمید احدی

۶-شهرام صالحی

۷-بابک جوان

۸-سعید حسینی

۹-علیرضا سلمانی

۱۰-امیر منتظری

۱۱-حمیدرضا حاجیلو

۱۲-بهروز بهشتی

۱۳-بابک غفاری

۱۴-محمد ابوالحسنی

۱۵-حامد رامتین

۱۶-علی چاقوچی

۱۷-مجید علیپور

... نام برد.

و سومين آلبوم استاد مجيد خراطها با نام وداع بود که استاد مجيد خراطها را بين مردم و نسل جوان محبوب کرد.
استاد مجيد خراطها پس از ارسعي تلاش فراوان توانست در زمستان 87 آلبوم آواره را به بازار ارائه دهد که در اين آلبوم استادمجيد خراطها با همکاري وحيد خراطها توانست خود را بيش از پيش در بين مردم محبوب سازد.

مجید خراطها در اسفند سال سال ۸۸ آلبوم فوق العاده کنسل را با همکاری وحید خراطها به بازار ارائه داد که با استقبال فوق العاده همراه شد .


استاد مجيد خراطها به نواختن سازهاي
ستار
تار
دف
تومبار
گيتار
ليد گيتار
گيتار باس
پيانو
و آهنگسازي به صورت حرفه اي را دارا ميباشد.

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,
 
در ساعت8:31 | نظر بدهيد |
 
بیگرافی علیرضاروزگار

علیرضا روزگار متولد سال ۱۳۶۰ مرودشت و مجرد. از بچگی صدای زیبایی داشت بعد کم کم با علاقه ای که به موسیقی داشت به خوانندگی روی آورد. تنظیم کننده ی اکثر ترکهای علیرضا برادرش مصطفی روزگار میباشد
علیرضا کار خوانندگی رو ابتدا با خوندن با گیتار شروع کرد و در حال حاضر جزء خوانندگان بزرگ ایران میباشد
اولین آلبوم مجوز دار او به نام بی کسی هم اکنون منتشر شده است.

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,
 
در ساعت8:29 | نظر بدهيد |
 
زندگی نامه خسروگلسرخی

زندگینامه خسرو گلسرخی

خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده مردمی در روز دوم بهمن 1322 در شهر رشت متولد شد نام پدرش قدیر بود كه گلسرخی در سن  5/1 سالگی این تكیه گاه را از دست داد مادرش بانو شمس الشریعه وحید نام داشت كه بعد از مرگ همسرش، خسرو و برادر دو ساله اش فرهاد را نزد پدرش حاج شیخ محمد وحید كه در قم می زیست برد. وحید مرد مبارزی بود كه در كنار میرزا كوچك خان جنگلی در نهضت جنگل جنگیده بود و بالطبع هنوز هم همان روحیه مبارزه در وجودش بود خسرو توسط چنین مبارزی تعلیم دید و تحت تاثیر نظرات او قرار گرفت حتی شعرهایی به نام جنگلی ها و دامون در این رابطه گفت (دامون به معنی پناهگاه و انبوهی سیاهی جنگل است). در سال 1341 پدر بزرگش فوت كرد آن زمان خسرو دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در مدارس حكیم سنایی و حكیم نظامی به پایان رسانده بود و بعد از فوت پدربزرگش می بایست چرخ معاش خانواده را بگرداند او و برادرش فرهاد به تهران عزیمت كردند و در خانه ای كوچك در محله امین حضور سكنی گزیدند او روزها كار می كرد و شب ها درس می خواند. خسرو در این سالها از ادبیات نیز غافل نبود در طی این سالها اشعار و مقالات و نقدهای بسیار بر آثار ادبی از سوی او با نام های غیر واقعی و مستعاری چون دامون – خ ، گ – بابك رستگار – افشین راد – خسرو كاتوزیان به چاپ رسید در این زمان گلسرخی، با آموختن زبان فرانسه به طور كامل و زبان انگلیسی در دوره دانشگاهی، دست به ترجمه های ادبی نیز می زد.
كار جدی او در شعر از سال 45 شروع شد. در سال 48 با عاطفه گرگین شاعر و نویسنده همفكرش ازدواج كرد زندگی در كنار عاطفه و تاثیر پذیری از افكار او آثار گلسرخی را غنی تر كرد بطوری كه دوران شكوفایی فكری و خلاقیت او در مطبوعات در سالهای 48 تا 52 می باشد البته هیچ اثری از خسرو در زمان حیاتش، به جز آنچه در مطبوعات و جنگ ها انتشار یافت به صورت كتاب چاپ نشد. تنها چیزی كه میتوان به عنوان كتاب چاپ شده در میان نوشته های او سراغ گرفت، مقاله ای ست با عنوان ” سیاستِ هنر، سیاستِ شعر” این مقاله برای اولین بار به صورت جزوه از سوی انتشارات (كتاب نمونه) به مدیریت بیژن اسدی پور انجام گرفت. اما بعدا” كاوه گوهرین مجموعه آثار خسرو را در دو مجموعه به نام های ”دستی میان دشنه و دل” و ” من در كجای جهان ایستاده ام” چاپ كرد كه این دفتر نیز در آن است. خسرو برای چاپ كتابهایش با (كتاب نمونه) قرارداد بسته بود كه به انجام نرسید و بعدها یكی از این دو مجموعه، با نام انتخابی خود گلسرخی “ ای سرزمین من“ چاپ شد. انتخاب نام “پرنده خیس” برای مجموعه دوم به توصیه عمران صلاحی انجام شده است. عمران صلاحی وبیژن اسدی پور كه از دوستان گلسرخی بودند تأكید كرده اند كه خسرو قصد داشت این نام را بر مجموعه ای از شعرهایش بگذارد.
او چهار سال در كنار همسرش زندگی كرد و ثمره این ازدواج فرزندی به نام دامون بود مدتی بعد از دستگیری گلسرخی عاطفه گرگین نیز دستگیر شد و در دادگاه نظامی به چهار سال زندان محكوم شد با به زندان افتادن او سرپرستی دامون به برادرش سپرده شد. (هم اكنون دامون همراه مادرش در پاریس زندگی می كند).
بیشترین علت دستگیری گلسرخی عضویت در محفلی بود كه موقع دستگیری مدت یكسال بود كه از این محفل بریده بود در اوائل ورود به آن محفل او متوجه شد كه جز حرف و خیال‏بافی و احیانا” چپ‏روی‏های نمایشی و خطرناك هیچ نیست . در آغاز ورود به آن جمعیت كذایی برای اینكه همسر و تنها پسرش را از این گرداب دور كند، ظاهرا از خانواده خود برید. و با عاطفه گرگین تبانی كرد و كوشید تا در انظار این طور جلوه دهد كه به علت اختلاف و عدم تفاهم جدا از خانواده خود زندگی می‏كند و این رشته خانوادگی در حال گسستن است. عاطفه در این ظاهرسازی مصلحتی او را یاری می‏داد،
خسرو گلسرخی در 29 بهمن 1352 به جرم شركت در طرح گروگانگیری رضا پهلوی علیرغم اینكه به خاطر بودن در زندان ساواك هرگز نمی توانست چنین كاری را انجام دهد و صرفا” به خاطر دفاع از عقایدش در دادگاه نظامی به اعدام محكوم و در میدان چیت گر تیر باران شد ..
دادگاه نظامی گلسرخی و دوست همرزمش كرامت الله دانشیان و دفاعیه ای كه خسرو گلسرخی كرد هنوز در پیكره تاریخ ایران می درخشد و یكی از صحنه های باشكوه ایستادگی بر سر آرمان تا پای جان است او دفاع خود را چنین آغاز كرد:
به نام نامی مردم:
من در دادگاهی كه نه قانونی بودن و نه صلاحیت آنرا قبول داردم از خود دفاع نمی كنم بعنوان یك ماركسییت خطابم با خلق و تاریخ است هر چه شما بر من بیشتر بتازید من بیشتر بر خود می بالم چرا كه هر چه از شما دورتر باشم به مردم نزدیكترم و هر چه كینه شما به من و عقایدم شدیدتر باشد لطف و حمایت توده مردم از من قوی تر است حتی اگر مرا به گور بسپارید كه خواهید سپرد مردم از جسدم پرچم و سرود می سازند.
او در ادامه گفت زندگی امام حسین نمودار زندگی كنونی ماست كه جان بر كف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاكمه می شویم او در اقلیت بود و یزید بارگاه و قشون و حكومت و قدرت داشت او ایستاد و شهید شد هر چند كه یزید گوشه ای از تایخ را اشغال كرد ولی آن چه كه در تداوم تاریخ تكرار شد راه حسین و پایداری او بود نه حكومت یزید آن چه را كه خلقها تكرار كردند و می كنند راه حسین است.
وقتی دادگاه نظامی حكم اعدام گلسرخی و دانشیان را قرائت كرد آن دو فقط لبخند زدند و بعد دست یكدیگر را به گرمی فشردند و در آغوش هم فرو رفتند
محبوبیت گلسرخی و دانشیان ترس ساواك را برانگیخت آنها به تكاپو افتادند تا شاید در آخرین لحظات در آنها رسوخ كنند به آنها كه با شكیبایی منتظر تیرباران بودند پیشنهاد شد كه از شاه تقاضای عفو كنند اما آنها فقط پوزخند زدند ساواك وقتی دید با هیچ حربه ای قادر به فریب آنها نیست به گلسرخی پیشنهاد داد كه دامون پسرش را قبل از تیرباران ببیند اما گلسرخی به این پیشنهاد هم جواب منفی داد و این در شرایطی بود كه همه سلولهای بدنش نام دامون را فریاد می كشید او می دانست كه دامون نقطه ضعف اوست و دامون می تواند او را به زندگی امیدوار كند زندگی كه او می خواست از دست بدهد تا به وظیفه اش عمل كند آری برای او مرگ یك وظیفه بود وقتی از او تقاضای ندامت نامه می كنند تا در نتیجه دادگاه تخفیف دهند او می گوید هیچ كس از زندگی در كنار زن و فرزند گریزان نیست من مثل هر انسانی زندگی را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدری رنگ چشمان فرزندم را ببینم اما راهی را كه انتخاب كرده ایم باید به پایان ببریم مرگ ما حیات ابدی است ما می رویم تا راه و رسم مبارزه بماند اگر من ندامت نامه بنویسم كمر مبارزان را خرد نكرده ام ؟؟؟
در سحرگاه 29 بهمن وقتی او را به چوبه اعدام بستند هنوز لبخند می زند و می خواهد كه چشمانش را نبندند چون می خواست با دیدن خورشید به سرای باقی بشتابد ..
او در وصیت نامه اش می نویسد :
من یك فدائی خلق ایران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چیز دیگری نیست من خونم را به توده های گرسنه و پابرهنه ایران تقدیم میكنم. و شما آقایان فاشیست ها كه فرزندان خلق ایران را بدون هیچگونه مدركی به قتلگاه میفرستید، ایمان داشته باشید كه خلق محروم ایران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ایمان داشته باشید از هر قطره خون ما صدها فدایی برمیخیزد و روزی قلب شما را خواهد شكافت. شما ایمان داشته باشید كه حكومت غیرقانونی ایران كه در 28 مرداد سیاه به خلق ایران توسط آمریكا تحمیل شده در حال احتضار است و دیر یا زود با انقلاب قهرآمیز توده های ستم كشیده ایران واژگون خواهد شد
ضمنا“ یك عدد حلقه پلاتین(طلای سفید) و مبلغ یك هزار و دویست ریال وجه نقد را به خانواده و یا به زنم بدهند.

 

 

سهراب سپهری در غم اعدام خسرو گلسرخی

شاید در گیر و دار اعدام خسرو گلسرخی

سهراب سپهری اینچنین سرود :

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

خسرو گلسرخی

کار ما شاید اینست

که در افسون گل سرخ شناور باشیم

 

و در بند  آخر با کنایه می گوید در افسون گل سرخ ! که احتمالا اشک  است شناور باشیم

 بی اختیار بیاد این جمله ارد بزرگ می افتم که :تمنای واپسین آدمی ، شناور شدن در بسامدهای ( امواج)  گیتی است . و باز همو می گوید :شناور بودن خرد آدم در جهان احساس  به او میدان بروز و رشد هنر را داده است .

تاریخ مفاهیم و رازه های بسیاری را با خود می برد و رازهای جدیدی پیش روی ما می گذارد .

 سهراب نگاه دردمند خود را با کلماتی کوچک اما وسیع بیان می دارد.

او همانند اخوان شمشیر از رو نبسته

مهدی اخوان ثالث

او شمشیرش اشک و احساس لطیف ش است

به یاد او یکی از اشعار زیبایش را می گذارم که با کمی دقت می توان در آن ، راز های را یافت ...

شبی سرد است و من افسرده

راه دوری است و پایی خسته

نیرنگی است و چراغی مرده

می کنم تنها از جاده عبور

دور ماندند زمن آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غم ها

فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها سازد پنهانی

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر،سحر نزدیک است

هر دم این بانگ بر آرم از دل

وای این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل این است که شب نمناک است

دیگران را هم غمی هست به دل

غم من،لیک غمی غمناک است


منبع: كتاب حماسه خسرو گلسرخی – نوشته آرمان

[+] نوشته شده توسط معین رحیمی در شنبه 6 مهر 1392برچسب:,
 
در ساعت8:21 | نظر بدهيد |
 
زندگی نامه پروین اعتصامی
زندگی نامه
با سلام

پروين اعتصامي که نام اصلي او "رخشنده " است در بيست و پنجم اسفند 1285 هجري شمسي در تبريز متولد شد ، در کودکي با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردي بزرگ بود در زندگي او نقش مهمي داشت ، و هنگاميکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروين در زمينه سرايش شعر کمک کرد.

" پدر پروين"

يوسف اعتصامي معروف به اعتصام الملک از نويسندگان و دانشمندان بنام ايران بود. وي اولين "چاپخانه" را در تبريز بنا کرد ، مدتي هم نماينده ي مجلس بود.

اعتصام الملک مدير مجله بنام "بهار" بود که اولين اشعار پروين در همين مجله منتشر شد ، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و يک دختر است.

"مادر پروين"

مادرش اختر اعتصامي نام داشت . او بانويي مدبر ، صبور ، خانه دار و عفيف بود ، وي در پرورش احساسات لطيف و شاعرانه دخترش نقش مهمي داشت و به ديوان اشعار او علاقه فراواني نشان مي داد.

"شروع تحصيلات و سرودن شعر"

پروين از کودکي با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وي مطالب علمي و فرهنگي به ويژه ادبي را از لابه لاي گفت و گوهاي آنان درمي يافت در يازده سالگي به ديوان اشعار فردوسي ، نظامي ، مولوي ، ناصرخسرو ، منوچهري ، انوري ، فرخي که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسي به شمار مي آيند ، آشنا بود و از همان کودکي پدرش در زمينه وزن و شيوه هاي يادگيري آن با او تمرين مي کرد.

گاهي شعري از شاعران قديم به او مي داد تا بر اساس آن ، شعر ديگري بسرايد يا وزن آن را تغيير دهد ، و يا قافيه هاي نو برايش پيدا کند ، همين تمرين ها و تلاشها زمينه اي شد که با ترتيب قرارگيري کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بياندوزد.

هر کس کمي با دنياي شعر و شاعري آشنا باشد ، با خواندن اين بيت ها به توانائي او در آن سن و سال پي مي برد برخي از زيباترين شعرهايش مربوط به دوران نوجواني ، يعني يازده تا چهارده سالگي او مي باشد ، شعر " اي مرغک " او در 12 سالگي سروده شده است:

اي مُرغک خُرد ، ز آشيانه

پرواز کن و پريدن آموز

تا کي حرکات کودکانه؟

در باغ و چمن چميدن آموز

رام تو نمي شود زمانه

رام از چه شدي ؟ رميدن آموز

منديش که دام هست يا نه

بر مردم چشم ، ديدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه

هنگام شب آرميدن آموز

 با خواندن اين اشعار مي توان دختر دوازده ساله اي را مجسم کرد که اسباب بازي اش " کتاب" است ؛ دختري که از همان نوجواني هر روز در دستان کوچکش ، ديوان قطوري از شاعري کهن ديده مي شود ، که اشعار آن را مي خواند و در سينه نگه مي دارد.

شعر " گوهر و سنگ " را نيز در 12 سالگي سروده است.

شاعران و دانشمنداني مانند استاد علي اکبر دهخدا ، ملک الشعراي بهار ، عباس اقبال آشتياني ، سعيد نفيسي و نصر الله تقوي از دوستان پدر پروين بودند ، و بعضي از آنها در يکي از روزهاي هفته در خانه او جمع مي شدند ، و در زمينه هاي مختلف ادبي بحث و گفتگو مي کردند. هر بار که پروين شعري مي خواند ، آنها با علاقه به آن گوش مي دادند و او را تشويق مي کردند.

" ادامه تحصيلات"

 

پروين ، در 18 سالگي ، فارغ التحصيل شد ، او در تمام دوران تحصيلي ، يکي از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پيش از ورود به مدرسه ، معلومات زيادي داشت ، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعي مي کرد ، در حد توان خود از همه چيز آگاهي پيدا کند. مطالعات او در زمينه زبان انگليسي آن قدر پيگير و مستمر بود که مي توانست کتابها و داستانهاي مختلفي را به زبان اصلي ( انگليسي ) بخواند . مهارت او در اين زبان به حدي رسيد که 2 سال در مدرسه قبلي خودش ادبيات فارسي و انگليسي تدريس کرد.

"سخنراني در جشن فارغ التحصيلي"

در خرداد 1303 ، جشن فارغ التحصيلي پروين و هم کلاس هاي او در مدرسه برپا شد. او در سخنراني خود از وضع نامناسب اجتماعي ، بي سوادي و بي خبري زنان ايران حرف زد. اين سخنراني ، بعنوان اعلاميه اي در زمينه حقوق زنان ، در تاريخ معاصر ايران اهميت زياد دارد.

پروين در قسمتهاي از اعلاميه "زن و تاريخ" گفته است:

« داروي بيماري مزمن شرق منحصر به تعليم و تربيت است ، تربيت و تعليم حقيقي که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفيذ نمايد. »

و درباره راه چاره اش گفته است :

« پيداست براي مرمت خرابي هاي گذشته ، اصلاح معايب حاليه و تمهيد سعادت آينده ، مشکلاتي در پيش است. ايراني بايد ضعف و ملالت را از خود دور کرده ، تند و چالاک اين پرتگاه را عبور کند. »

"اخلاق پروين"

يکي از دوستان پروين که سال ها با او ارتباط داشت ، درباره او گفته است :

« پروين ، پاک طينت ، پاک عقيده ، پاکدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ، در مقام دوستي فروتن و در راه حقيقت و محبت پايدار بود. کمتر حرف مي زد و بيشتر فکر مي کرد ، در معاشرت ، سادگي و متانت را از دست نمي داد . هيچ وقت از فضايل ادبي و اخلاقي خودش سخن نمي گفت.»

همه اين صفات باعث شده بود که او نزد ديگران عزيز و ارجمند باشد.

مهمتر از همه اين ها ، نکته اي است که از ميان اشعارش فهميده مي شود . پروين ، با آن همه شعري که سروده ، در ديواني با پنج هزار بيت ، فقط يک يا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و اين نشان دهنده فروتني و اخلاق شايسته اوست.

"نخستين چاپ ديوان اشعار"

پيش از ازدواج ، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و اين کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار ، درست نمي دانست. او فکر مي کرد که ديگران ممکن است چاپ شدن اشعار يک دوشيزه را ، راهي براي يافتن شوهر به حساب آورند!

اما پس از ازدواج پروين و جدائي او از شوهرش ، به اين کار رضايت داد. نخستين مجموعه شعر پروين ، حاوي اشعاري بود که او تا پيش از 30 سالگي سروده بود و بيش از صد و پنجاه قصيده ، قطعه ، غزل و مثنوي را شامل مي شد.

مردم استقبال فراواني از اشعار او کردند ، به گونه اي که ديوان او در مدتي کوتاه پس از چاپ ، دست به دست ميان مردم مي چرخيد و بسياري باور نمي کردند که آنها را يک زن سروده است ، استادان معروف آن زمان ، مانند دهخدا و علامهء قزويني ، هر کدام مقاله هايي درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

" کتابداري"

 

پروين مدتي کتابدار کتابخانه دانشسراي عالي تهران (دانشگاه تربيت معلم کنوني) بود . کتابداري ساکت و محجوب که بسياري از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمي دانستند او همان شاعر بزرگ است . پس از چاپ ديوانش وزارت فرهنگ نيز از او تقدير کرد.

" دعوت دربار و مدال درجه سه"

معمولا رسم است که دولت ، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طي برگزاري مراسمي خاص ، مورد ستايش و احترام قرار مي دهد . در چنين مراسمي وزير يا مقامي بالاتر ، مدالي را که نشانه سپاس ، احترام و قدرداني دولت از خدمات علمي و فرهنگي فرد مورد نظر است ، به او اهدا مي کند ، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لياقت را به پروين اعتصامي اهدا کرد ولي او اين مدال را قبول نکرد.

گفته شده که حتي پيشنهاد رضا خان را که از او براي ورود به دربار و تدريس به ملکه و وليعهد وقت دعوت کرده بود ، نپذيرفت ، روحيه و اعتقادات پروين به گونه اي بود که به خود اجازه نمي داد در چنين مکان هايي حاضر شود . او ترجيح مي داد در تنهايي و سکوت شخصي اش به مطالعه بپردازد.

او که در 15 سالگي درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته ، چگونه مي تواند به محيط اشرافي دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد ؟

او که انساني آماده ، داراي شعوري خلاق و همواره درگير در مسائل اجتماعي بود به اين نشان ها و دعوت ها فريفته نمي شد.

در اين جا يکي از اشعار پروين در مذمت اغنياي ستمگر را مي خوانيد :

برزگري پند به فرزند داد، کاي پسر

 اين پيشه پس از من تو راست

مدت ما جمله به محنت گذشت

نوبت خون خوردن و رنج شماست

….

هر چه کني نخست همان بدروي

کار بد و نيک ، چو کوه و صداست

….




:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1115

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 6 مهر 1392 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: